امروزه اگرچه مردم کشور ما بطور جدی متوجه این بحران شده اند وخطر یک فاجعه محیط زیستی را حس می کنند-اما با تاسف بسیار باید گفت این هشیاری وبیداری باتاخیر زیادی توام بوده است . این توجه واحساس خطر اگر حداقل 20 سال قبل وجود داشت - می توانستیم با یکدهم هزینه واعتبار مورد نیاز فعلی -چاره ای بیاندیشیم و تا حد زیادی از نابودی ذخائر اب جلوگیری کنیم. در واقع با عدم توجه وجدی نگرفتن مسئله از سال 1354 که اغاز وشروع این بحران است-می بایست برنامه ریزی های بلند مدت و تعدادی برنامه های مقطعی کوتاه مدت(زیر مجموعه برنامه اصلی) را طرح واجرا می کردیم. هشدارهای کارشناسان با تجربه سازمان های اب ومحیط زیست و مهندسان مشاور -توسط سایر دستگاههای اجرایی ومردم وبخصوص کشاورزان جدی گرفته نشد . حتی اغلب رسانه های کشور که می توانستند نقش عمده ای در اگاهی مردم در جلوگیری از دامنه بحران داشته باشند -در این باره توجهی اساسی نکرده و از این همه مقالات وهشدار وانتقاد که اکنون روزانه چاپ می شود خبری نبود-اگر هم بود -تعداد معدودی در هر چند ماه ! با سطور مختصر و در صفحات غیر اصلی.
اغلب از چند مورد بارندگی وچند برف کم جانی که می امد صحبت می شدودلخوش بودن به انها!. واین در حالی بود که صدای اهسته گامهای اغاز بحران را فقط کارشناسان فوق -کسانی که نزدیک شدن خطر را می شنیدند حس می کردند ومرتب متذکر می شدند. حال به بینیم عوامل ایجاد این بحران چه بوده است:من سعی می کنم فهرست وار وخلاصه اشاره کنم:
1- اب وهوای معتدل کشور ما بمثابه بسیاری از کشورهای جهان وبخصوص خاور میانه بعلت افزایش درجه حرارت کره زمین(گازهای گلخانه ای و ورود اشعه خطرناک ماوراءبنفش خورشید از روزنه های ایجاد شده در چتر محافط اوزون -به میزان 3 درجه سلسیوس-در طول 100سال! -که در عمر زمین حداقل در هزار سال باید صورت می گرفت) بسرعت بطرف اب وهوای اقلیم خشک وگسترش بیابان میل یافت. اگر من بعنوان فردی که 40 سال است بعلت ارتباط کاری با سازه های ابی در تمام شهرها وروستاهای استان پهناور خراسان در تردد بوده ام بخواهم موارد واقعی را ذکر کنم -مستند ترین دشت های ابخوان این استان را می توانم الگو بگیرم.والبته بعلت تشابه با بقیه استانها نتایج قابل تعمیم است. من در این قسمت فقط سعی دارم از نظر عمومی موارد را بصورت فهرست وخلاصه ارائه نمایم. بحث تخصصی وفنی را در تایپیک ان در تالار تخصصی عمران در فرصت مقتضی خواهیم نمود.
الف:عوامل شروع و تشدید بحران :
1- گرمایش کره زمین در اثر ازدیاد وتراکم گازهای گلخانه ای ناشی از ازدیاد ایجاد الودگی احتراقات فعالیت های صنعتی ومونواکسیدکربن وترکیبات سمی هیدروکربورهای اشباع نشده در عرض 100 سال بجای حداقل 1000 سال!. دفن زباله های رادیواکتیو راکتورهای هسته ای کشورهای بزرگ در کف اوقیانوسها یا اعماق جنگلها -ریختن پسا
بهای سمی کارخانه هابه رودخانه ها ودریاها و الودگی شدید محیط زیست. که خود این ازدیاد حرارت روی اقلیم های بسیاری از کشورها از جمله ایران اثرات مخرب گذاشته واعتدال اب وهوای ما را به سوی خشک سوق داده است.اما همه مشکلات امروز ما در اثر این خطاهای کشورهای صنعتی وگرمایش زمین نیست. بخش اعظم انها برمی گردد به کوتاهی های خود ما:
2-عدم مدیریت اجرایی قوی در کشور و البته مسامحه وبی توجهی کشاورزان ومردم شهرها در مصرف بالای اب.ما اگر در این مراحل بر اساس یک برنامه ریزی دقیق بطور جدی واساسی عمل می کردیم (مانندخود همان کشورهای بزرگ و اصلی تشدید فاجعه محیط زیست که خود اکنون مشکل بزرگی ندارند!.ودر زیر خواهد امد )-شایددر 40 سال قبل با حداقل 1/50 بودجه ای که امروز باید هزینه کنیم و1/10مدت زمانی که نیاز است می توانستیم جلوی فاجعه فعلی را بگیریم. که متاسفانه نکردیم.
3- میزان برف وبارانی که قبل از 1354 در خراسان وجود داشت -اگر از قدیمی ها بپرسید گاه تا حد 1 تا 1.5 متر برف و بارشهای تا اول تابستان در حد 350 تا 500میلمتر بود.
که امروزه از برف تقریبا خبری نیست ونباید به 20 یا 30 سانت(در ارتفاعات شاید 50 سانت) انهم در یکی دو نوبت حداکثر دلخوش بود. وحداکثر باران 250 میلیمتر بطور متوسط.
4-ما از 1354 چه کردیم؟. حفر چاهها ی بی رویه کشاورزی که تا چند سال بعد انقلاب باوج رسید ودشتها ابکش مانند! سوراخ شدندوپمپاژ اب شرب وذخایری که قرنها طول کشیده بود در سفره های دشتهای مشهد-دشت بیاض قائنات وبیرجندوفردوس-طبس-فیض اباد تربت حیدریه-تربت جام -یزد-و...جمع شوند وچاهها حداقل 90 تا100 لیتر در ثانیه دبی خروجی داشتند
که اکثرا برای مصارف محصولات پر مصرف اب مانند:چقندر قند - خربزه وهندوانه!-گندم وجو مازاد برمصرف ودر سطح بسیار وسیع وبی برنامه و... ابی را که ما باید در 30 سال برداشت می کردیم در 5 سال مصرف کردیم!.
5- چرای بی رویه وبدون نظارت دام ونابودی سریع مراتع-و ازبین رفتن پوششهای گیاهی و گسترش بیابان و ایجاد غبار وشن در فضا و امروزه مشکل ریزگرد!با کوچکترین باد.
6- سد سازیهای بیش از حد نیاز در چند دولت قبل از اقای روحانی -با شتاب وبرخی بدون جانمایی درست.و بی توجهی و اعتنابه هشدارهای کارشناسان با تجربه در همان زمان مطالعات فاز نخست این سدها که هنوز بمرحله اجرا و صرف بودجه نرسیده بودند.
7-اختصاص یافتن 90درصد اب شرب این سفره ها به مصارف کشاورزی انهم در تماماین سالها با روش پر مصرف وغلط وهدر دادن 50 درصد اب بروش غرقابی! در حلی که بسیاری از کشورهای منطقه وهمسایه با وضعیت ذخائر اب بسیار کمتر از ما بروش قطره ای وتحت فشار اکنون بسیار سرسبز تر از ما هستند.
8-عدم رعایت شهروندان بزرگ شهرهای کشور در اثر عدم مدیریت مسئولان در امر فرهنگ سازی واموزش وبیدار سازی از طرق رسانه ها وبرخورد جدی با شهروندان خاطی وپر مصرف از طریق نصب کنتورهای هوشمند یا حداقل کنترل اماری متوسط مصرف انشعاب این افراد ونبودن یک تیم قوی بازرسی وتحقیق دراین موارد.از 30 سال قبل تا اکنون که هنوز در مرحله حرف است.برابرامارهای ابفا -مصرف سرانه یک شهر وند ایرانی 2.5 تا 3برابر یک شهروند اروپایی! با انهمه بارش ومنابع غنی ابی انهاست.
9-عدم مدیریت جدی -برخورد قاطع وایستادگی در برابر عدم رعایت حقابه های ایران از کشورهای همسایه و باصطلاح دوست! که با بستن سد باعث خشک شدن رودهای ما گردیده اند.
10-جدی نگرفتن شروع این بحران از 40 سال قبل که بطور خزنده وتدریجی هر سال بر حجم وبزرگی ان افزوده می شد-علیرغم هشدارهای کارشناسان از همان زمان -وعدم برنامه ریزی جهت فرهنگ سازی اصولی وپایه ای(بصورت عمل واجرا -نه درحد حرف و بخشنامه) بصورت زیر ساخت واقعی در اموزش وتربیت مردم فعلی امروزدر فرهنگ درست مصرف کردن اب-برق-گاز وذخائر جبران ناپذیر کشور- که درانزمان طفلی خردسال ودبستانی بودند ومی شد این فرهنگ را براحتی درانها نهادینه نمود.
مسائل در این باره بسیار جدی وزیاد وعمیق هستند-چرا که تخریب محیط زیست توسط ما حداقل 40 تا 50 سال است در همه ابعاد با سرعت ادامه داشته است وبه همین ده مورد فشرده تمام نمی گردد. اما من فقط اشاره بسیار کلی کردم.وجنبه بررسی فنی وتخصصی انرا برای بعد گذاشتم. سعی در عمومیت واجتماعی بودن بحث نمودم. اما براستی چه باید کرد؟.ما اگر زودتر فکری برای این بحران نکنیم در اینده بسیار نزدیک -شاید تا 5 سال دیگر -با شروع مهاجرتها ومتروک شدن نقاط بیشتری از کشور که بطرف کویری شدن پیش می روند روبرو شویم. ووارد کردن اب با خرید ان از کشورهای همسایه ودوست!(که اغلب حقابه های ما را رعایت نمی کنند وحتی با بستن سدجلوی ورود اب را به کشور ما می گیرند-چرا که اغلب با بی توجهی وسکوت ما روبرو شده اند)-اگرچه اکنون در استانه برنامه ریزی برای خرید اب از تاجیکستان هستیم-در 5 سال اینده این امر بصورت جدی وکالای اساسی واول اقلام وارداتی ما خواهد بود وبابت ان باید دولت در ردیف های بودجه خود جهت تامین اعتبار برنامه ریزی کند.نمی دانم انوقت برخی از شهروندان مرفه وبی درد با ان اب وارداتی قادر به پرکردن استخرهای شنای خود خواهند بودیاخیر؟-ایا بازهم شاهد شستشوی موزاییک فرش جلوی مغازه ها با فشار شلنگ اب شرب مردم خواهیم بود؟. ایا همشهریان محترم وقتی بسیاری از مردم نقاط جنوب کشور در مضیقه اب شرب هستند برای یک دست ورو شستن دقایق طولانی شیر اب را با فشار زیاد وباندازه مصرف اب خوردن یک خانواده کویر نشین در یک روز -باز می گذارندیا خیر؟و......بگذریم . راهکارها بطور کلی وفهرست وار:
1لف-کوتاه مدت وضربتی:

1-
کسر حداقل 10 تا 15 درصد از سهمیه 90 در صد کشاورزیورساندن سهم اب کشاورزی به 75 درصد بجای 90 درصد فعلی .و تخصیص ردیف اعتبار در بودجه برای اجرای لوله گذاری پلیمری ابیاری تحت فشار وقطره ای در مزارع اصلی وبزرگ که کشاورزی اساسی دارند ومخازن هوایی اب در مزارع متوسط ودادن سهمیه در هر روز برای پرکردن انها وپلمب کامل چاهها از طریق خود دولت بصورت کمک بلاعوض ویا اقساط طویل المدت با بهره بسار کم ودر نهایت تقبل 50 درصد هزینه توسط خود دولت و در اختیار قرار گرفتن تابلوی کلید برق پمپ های مکش توسط بخشداریها یا فرمانداریها. این بودجه بخش ناچیزی از هزینه کمکهای بلاعوض به کشورهای دیگر است.
2-جلوگیری از کشت محصولات پر مصرف از نطر
اب مثل:چغندر قند-هندوانه- خربزه------وحتی گندم وجو مازاد بر مصرف وصادرات -وقتی ما بعلت معاملات پایا پای ازکشورهای دیگر داریم گندم وجو وبرنج وحتی چای ودهها قلم کالای دیگر وارد می کنیم. تعطیل مزارع سنتی به تدریج و دادن کمک هزینه خانوار تا زمانی که سرپرست خانواده به کار مشغول گردد.
مضافا باینکه اکنون تقریبا 90 درصد فرزندان کشاورزان به دانشگاهها روی می اورند وحاضر به ماندن در روستا وادامه کار پدر نیستند-چندان مشکلی ایجاد نمی کند.-پس این کار را باید زودتر انجام داد.
3-اشاعه فرهنگ صحیح مصرف اب والگوی کشت صحیح وقطره ای در روستاهها که امروزه حتی به اینترنت مجهز هستند کار سختی نیست.
4-در شهرها :نصب کنتورهای هوشمند-وتنطیم مقدار اب هرنفر براساس کشورهای اروپایی(روزانه 150 لیتر هرنفر نه 230 تا250 لیتر فعلی کشورما)-که خودکار کنتور وقتی به اتمام حجم سهمیه روذانه رسید قطع کند. دادن صندوقهای بطری های اب معدنی شرب چشمه های کشورمان که سرشار از املاح مفید هستند به خانواده ها برای مصرف شرب ووارد کردن فاضلاب تصفییه شده عاری از الودگی های میکروبی وویروسی و بکتریایی با:BOD5 ,COD5=0(بارهای الودگی بیولوژیکی وشیمیایی فاضلاب های خانگی وکارخانه ای که در فرصت مناسب توضیح مفصل نیاز دارد)در سیستم لوله کشی فعلی برای شستشو وغیر شرب-این کار در اروپایا قاره سبز با انهمه پرابی وسالی دومتر بارش برف 60 سال است دارد اجرا می شود-در ترکیه 40 سال است اجرا می شود!.اگر باستانبول رفته باشید روی شیرهای اب عمومی نوشته اند غیر قابل شرب (یعنی با اینکه الودگی میکروبی ندارد بعلت املاح سنگین بدرد شستشو می خورد)اب شرب مردم با بطری اب معدنی است.وترکیه مشکل کم ابی ایران را ندارد.
5-تزریق فاضلاب تصفییه شده به سفره های صدمه دیده زیر زمینی برای احیاء.
6-تحویل پساب تصفییه از تصفییه خانه های فاضلاب شهرها ومناطق به مزارع کشاورزی بجای اب شرب چاهها-و دادن کود حاصل از راکتورهای پالایش به کشاورزان.
7-با زدن بندهای خاکی جلوی هدر رفت میلونها متر مکعب ابهای سطحی که بصورت گریز از خاک ما به کشورهای همسایه وارد می شوند گرفته شودوروشن شدن قاطعانه پروتکل های حقابه ایران از همسایگان بجای تعارف !وکوتاه امدن ولبخند!.
اینها همه مستلزم قرار دادن بودجه کافی ذر اختیار دولت از محل کم کردن هزینه های جانبی دیگر است وبسیار بی انصافی است از دولت با دست خالی بخواهیم تمام این کارها وپرداختها را انجام دهد. اگر ما زودتر بفکر حل این معضل نباشیم باید بجای بحران در انتطار فاجعه زیست محیطی باشیم. وامید که انروز نیاید.والبته این بهمت هم ما بستگی دارد.
در خاتمه امیدوارم دوستان با واقعیت نگری وکنار گذاردن محافطه کاری نطرات سازنده خود را ارائه دهند. چند تصویری که در زیر ملاحطه می فرمایید بخشهایی کوچک از سیستم پالایش فاضلاب در چند شهر کشور خودمان ودیگر کشورهاست که با تخصیص بخش وسیعی از فاضلاب تصفییه شده وعاری از الودگی به کشاورزی می توان از فشار بهره برداری بخش کشاورزی از ذخایر اب شرب سفره ها کاست وانها را بمصرف مردم رساند.